اقتصاد دانشی است که با توجه به کمبود کالا و ابزار تولید و نیازهای نامحدود بشری به تخصیص بهینه کالاها و تولیدات میپردازد.[۱] پرسش بنیادین برای دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضایت و مطلوبیت انسانهاست. این دانش به دو بخش اصلی اقتصاد خرد و کلان تقسیم میشود.
از آدام اسمیت به عنوان پیشروی اقتصاد مدرن نام برده میشود. امروزه این علم با استفاده از مدلهای ریاضی از سایر علوم انسانی فاصله گرفتهاست. برای نمونه نظریه بازیها که با استفاده از توپولوژی در حال گسترش است. در زمینه اقتصاد کلان نیز معادلات دیفرانسیل و بهینه سازی توابع مطلوبیت انتگرال با محدودیت معادلات دیفرانسیل معروف به معادلات هامیلتونی رواج دارد.
اما پس انداز در ایران با توجه شرایط اقتصادی تبدیل به مفهومی غریب و راهکاری اشتباه شده است. تورم، نوسان قیمتها و کاهش ارزش پول آنقدر زیاد است که گاهی پس انداز یکساله نیز اشتباه به نظر میرسد. بطور مثال شما ابتدای سال تصمیم می گیرید بخشی از درآمد خود را پس انداز کنید تا مثلا در آخر سال موبایل مورد علاقه اتان یا لپ تاپ جدیدی را بخرید ( برای آنها که درآمد بهتری دارند شاید بتوان با پس انداز یکسال خودروی جدیدی تهیه کرد)
بخشی از درآمدتان را هر ماه در بانک می گذارید و البته امیدوار هستید که بخشی از تورم و کاهش ارزش پول با سود پرداختی بانک خنثی شود اما هنوز به آخر سال نرسیده متوجه می شوید قیمت دلار دوبرابر شده و فیمتها نیز افزایش پیدا کرده اند و یا مثلا توزیع یک کالا یا خودرو کاهش پیدا کرده و بازار کاذب ایجاد شده است و خلاصه اینکه اگرچه براساس پیش بینی خودتان و میزان پس انداز آخر سال میتوانستید خرید خود را انجام دهید اما در آخر سال تازه بایستی چندین ماه دیگر پس انداز کنید تا بتوانید کالای مورد نظر را با نرخ فعلی بخرید. اینگونه می شود که پس انداز و سپردن پول به بانک کاری ساده لوحانه می شود و در چنین شرایطی نبایستی گله کرد که چرا مردم به سمت بازارهای سکه و دلار رفته اند. بسیاری از مردم نه برای کسب درآمد بلکه برای حفظ ارزش پس انداز خود مجبور به ورود به بازارهای سکه و طلا و در لایه بالاتر زمین و مسکن هستند و البته همین مسئله تاثیر منفی دیگری بر اقتصاد کشور دارد. همچنین با توجه به اینکه اکثر مردم بصورت حرفه ای در چنین بازارهایی وارده نشده اند همواره این احتمال وجود دارد که ضرر کنند و همین میزان پس انداز خود را نیز از دست دهند.
این وضعیت باعث شده است که افراد یا به سمت بازارهای طلا و ارز گرایش پیدا کنند و یا تبدیل به افرادی مصرف گرا شوند اتفاقی که بصورت محسوسی در حال اتفاق است اینکه پول نقد را به جای پس انداز صرف خرید کالاهای مصرفی و کوچک کنند (چرا که معتقدند خرید امروز بهتر از فردا ست) اینگونه می شود که ارزوهای مردم کوچک و کوچک تر میشود. به جای خرید خودرو به خرید موبایل و لپ تاپ ودوربین قانع می شوند و یا به جای پس انداز برای خرید خانه به خرید خودرو بسنده می کنند.
در همان زمان در مصاحبه ای اشاره داشتم که نباید چندان به برنده شدن گوگل پلاس امیدوار بود و گوگل پلاس برگ برنده خاصی را ارائه نکرده است که کاربران فیس بوک را متمایل به مهاجرت کند.
پس از مدتها از شروع کار گوگل پلاس و پس از آن رشد قابل توجه کاربرانش در ماههای اول این روزها صحبت از شکست گوگل پلاس در رقابت با فیس بوک است. البته گوگل پلاس به کمک جامعه بزرگ کاربران گوگل و راهکارهای این شرکت در تحمیل گوگل پلاس به کاربرانش توانسته بیش از صد میلیون کاربر داشته باشد اما کارشناسان میگویند اکثر کاربران گوگل پلاس وقت بسیار کمتری را به نسبت کاربران فیس بوک در آن صرف میکنند. اما چرا گوگل پلاس موفق نبوده است؟
یکی از دلایل آن شاید همان چیزی باشد که من قبلا نیز در این وبلاگ به آن اشاره داشتم و آن این است که عموماً کاربران فقط در یک شبکه اجتماعی حضور فعال دارند. در واقع برخلاف موتورهای جستجو یا سایتهای میزبانی وبلاگ و تصویر یا فیلم که هر کدام میتوانند سهمی از بازار داشته باشند در شبکه های اجتماعی کاربران ترجیح میدهند در جایی حاضر باشند که دیگر دوستان آنها نیز آنجا باشند. گوگل پلاس نتوانست آنچنان انگیزه ای را ایجاد کند که کاربران به دلیل امکانات این سایت جزو کاربران دائمی آن شده و در واقع بر حضور و فعالیت خود در این شبکه جدید تمرکز کنند. این چنین شد که کاربران دنباله رو نیز ترجیح دادند همچنان وقت خود را در فیس بوک و در بین دوستان خود بگذرانند.
دلیل دوم اما برمیگردد به ماهیت گوگل پلاس به عنوان یک شبکه اجتماعی اشتراک یا تولید محتوا، این ماهیت گوگل پلاس البته مورد توجه بسیاری از فعالان شبکه های اجتماعی هست و بسیاری از کاربرانی که بطور دائم اقدام به مطالعه محتوای تولید شده یا به اشتراک گذاشته شده توسط دیگران میکنند و خود نیز در این زمینه فعال هستند گوگل پلاس را می پسندند اما حقیقت این است که همه مردم دنبال چنین شبکه ای نیستند. برای بسیاری از کاربران ارتباط با دوستان خود، آگاهی از وضعیت آنها، چت با آنها، به اشتراک گذاشتن تصاویر مسافرتها یا میهمانیها با دوستانشان و البته خواندن چند مطلب جالب کافی است و برای این گروه فیس بوک گزینه بهتری است. همچنین بایستی توجه داشت که حضور در فیس بوک انگیزه های جنسیتی بیشتری دارد بدین معنا که ارتباط با جنس مخالف یا جاذبه های مرتبط با آن در فیس بوک بیشتر است و این سایت کارکرد دوستیابی بهتری در مقایسه با سایت خشک و محتوایی گوگل پلاس دارد.
صفحه قبل 1 صفحه بعد